جدول جو
جدول جو

معنی تنتورید

تنتورید
محلول ید و الکل که برای ضدعفونی و التیام روی زخم می مالند
تصویری از تنتورید
تصویر تنتورید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تنتورید

تنوریه

تنوریه
تنوری. طعام یتخذ فی التنور. (بحرالجواهر). رجوع به تَنوری شود
لغت نامه دهخدا

تنوریگ

تنوریگ
به زبان پهلوی، سواره نظام زره پوش. رجوع به ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 233 شود
لغت نامه دهخدا

تنتوره

تنتوره
نقاش هنرمند ایتالیا که در سال 1518م. در ونیز متولد شد و در سال 1594م. در گذشت. وی آثار تاریخی مذهبی فراوان و بیشماری دارد که مهمترین آنها در قصر دوژ ونیز مضبوط است
لغت نامه دهخدا

کنتوری

کنتوری
اعجاز حسین بن مفتی محمدقلی نیشابوری. وی در میرتهه به دنیا آمده و نزد پدر خود تعلیم یافته و کتب بسیار جمع کرده است. او راست: شذور العقیان در تراجم اعیان. رسالۀ مناظره با مولوی محمدخان لاهوری. کتاب قول السدید. کشف الحجب والاسفار عن اسماء الکتب والاصفار. (از معجم المطبوعات ج 2 ص 1571)
لغت نامه دهخدا

تنتور

تنتور
فرانسوی ملگیا الکل یا اترکه از عناصر فعال موادمعدنینباتی و حیوانی استخراج میشود. یا تنتورید. محلول ید و الکل که برای التیام زخم بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار