معنی پرحرارت - فرهنگ فارسی عمید
معنی پرحرارت
- پرحرارت
- آنچه گرمی بسیار دارد، کنایه از شخص پرکار و پرجنب و جوش، با شوروشوق
تصویر پرحرارت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرحرارت
پر حرارت
- پر حرارت
- جوشا که گرمی بسیار دهد: چراغ پر حرارت، که پرکار و فعال است: آدم پر حرارتی است
فرهنگ لغت هوشیار
پرارادت
- پرارادت
- باخلوص و حسن نیتی بسیار:
بر کوشیار آمد از راه دور
دلی پرارادت سری پرغرور.
سعدی
لغت نامه دهخدا