جدول جو
جدول جو

معنی آتش خوار

آتش خوار
خورندۀ آتش، ویژگی جانوران افسانه ای که آتش در دهان داشتند، شترمرغ. زیرا قدما آن را خورندۀ آتش می دانستند، کنایه از ظالم، ستمکار، حرام خوار، ویژگی هر چیز مقاوم در برابر آتش
تصویری از آتش خوار
تصویر آتش خوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آتش خوار

آتش خواه

آتش خواه
آنکه از خانه همسایه و مانند آن قبس و جذوه ای طلبد گیراندن هیمه یا ذغال و یا چراغ خویش را. قابس:
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری چو آتش خواهی.
عطار
لغت نامه دهخدا

آتش وار

آتش وار
مانند آتش. زود بالاگیرنده و زود فرونشیننده: اسکندر مردی بود که آتش وار سلطانی وی نیرو گرفت و بر بالا شد روزی چند سخت اندک و پس خاکستر شد. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

آتشخواره

آتشخواره
خورنده آتش فرو برنده آتش به حلق، حرام خوار رشوه خوار، شتر مرغ (چه او را خورنده آتش دانند) ظلیم نعامه، سمندر قفس
فرهنگ لغت هوشیار

خوش خوار

خوش خوار
خوش خوراک، ویژگی آنکه خوب غذا می خورد یا غذاهای خوب می خورد، ویژگی خوراک لذیذ و خوش مزه
خوش خوار
فرهنگ فارسی عمید