جدول جو
جدول جو

معنی اعتدالی

اعتدالی
میانه رو، در علوم سیاسی در دورۀ مشروطه، عضو حزب اعتدالیون، میانه رو
تصویری از اعتدالی
تصویر اعتدالی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اعتدالی

اعتدالی

اعتدالی
میانه رو منسوب به اعتدال میانه رو، پیرو حزب اعتدالیون (از احزاب سیاسی دوره مشروطیت در ایران)
فرهنگ لغت هوشیار

اعتدالی

اعتدالی
منسوب به اعتدال. (ناظم الاطباء) :
چون بنقطۀ اعتدالی بازگردد روز و شب
روزگار این عالم فرتوت را برنا کند.
ناصرخسرو.
نوروز به از مهرگان اگرچه
هر دو دو زمانند اعتدالی.
ناصرخسرو.
، نسبت و نام خود گفتن در جنگ و علامت و نشان در آن. (منتهی الارب). این کلمه هرگاه یایی باشد (از مادۀ عزی) نسبت و نام خود گفتن در جنگ و علامت و نشان در آن. (ناظم الاطباء). شعار جنگ. (از اقرب الموارد) ، نسبت پذیرفتن به کسی یا بچیزی، بازبستن خود را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ادعاء. (از اقرب الموارد) ، نسبت داشتن. (منتخب از غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

اعتزالی

اعتزالی
جد فرمان معتزله یاجداگشتگان یا خرد گرایان دیرینگی (قدم) جهان را باور داشتند و آدمی را توانا در گزینش بد و نیک و آفریننده سرنوشت خویش و خدا را باینده (: مکلف) به راهنمایی بندگان می دانستند
فرهنگ لغت هوشیار

اعتدال

اعتدال
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال
فرهنگ فارسی عمید