منسوب به اعتدال. (ناظم الاطباء) : چون بنقطۀ اعتدالی بازگردد روز و شب روزگار این عالم فرتوت را برنا کند. ناصرخسرو. نوروز به از مهرگان اگرچه هر دو دو زمانند اعتدالی. ناصرخسرو. ، نسبت و نام خود گفتن در جنگ و علامت و نشان در آن. (منتهی الارب). این کلمه هرگاه یایی باشد (از مادۀ عزی) نسبت و نام خود گفتن در جنگ و علامت و نشان در آن. (ناظم الاطباء). شعار جنگ. (از اقرب الموارد) ، نسبت پذیرفتن به کسی یا بچیزی، بازبستن خود را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). ادعاء. (از اقرب الموارد) ، نسبت داشتن. (منتخب از غیاث اللغات)
جد فرمان معتزله یاجداگشتگان یا خرد گرایان دیرینگی (قدم) جهان را باور داشتند و آدمی را توانا در گزینش بد و نیک و آفریننده سرنوشت خویش و خدا را باینده (: مکلف) به راهنمایی بندگان می دانستند
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد