جدول جو
جدول جو

معنی اشک کباب

اشک کباب
کنایه از قطره های خون و چربی که هنگام پختن کباب بر روی آتش می ریزد، برای مثال اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار / اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب - لغت نامه - اشک)
تصویری از اشک کباب
تصویر اشک کباب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشک کباب

اشک کباب

اشک کباب
رطوبتی که از کباب بر سر آتش بریزد:
چکید اشک کباب و نغمه سر کرد
لب خشکی بخون از دیده تر کرد.
زلالی (از آنندراج).
و رجوع به اشک شود
لغت نامه دهخدا

اشک سحاب

اشک سحاب
کنایه از باران و قطراتی که که از ابر فرو میریزد، اَشکِ اَبر، اَشکِ میغ
اشک سحاب
فرهنگ فارسی عمید

اشک سحاب

اشک سحاب
کنایه از قطرات باران:
ز دست بخشش او حاکی است اشک سحاب
ز حزم محکم او راوی است سنگ جبال.
انوری (از آنندراج).
اشک ابر. اشک نیسان. و رجوع به اشک و اشک نیسان شود
لغت نامه دهخدا

اشک بار

اشک بار
کسی که پی در پی گریه می کند، گِریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اَشک فِشان، گِریِه گَر، گِریِه مَند، اَشک ریز، اَشک باران، گِریِه ناک، گِریَندِه
اشک بار
فرهنگ فارسی عمید