جدول جو
جدول جو

معنی اسم جامد

اسم جامد
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که فاقد بن ماضی و مضارع باشد مانند مداد و گل
تصویری از اسم جامد
تصویر اسم جامد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اسم جامد

اسم جامد

اسم جامد
نصیرالدین طوسی گوید: آن بود که از آن اشتقاقی نتوان کرد، مانند حیزبون و هیهات. (اساس الاقتباس ص 15)
لغت نامه دهخدا

اسم جمع

اسم جمع
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که در صورت مفرد و در معنی جمع باشد مانندِ رمه، لشکر، گروه، دسته و طایفه
اسم جمع
فرهنگ فارسی عمید

اسم عام

اسم عام
اسم جنس، در دستور زبان علوم ادبی اسمی که شامل اشخاص یا اشیای هم جنس می شود و بر یکایک آن ها دلالت می کند مانندِ مرد و اسب
اسم عام
فرهنگ فارسی عمید

اسم عام

اسم عام
اسم عام یا اسم جنس آنست که مابین افراد همجنس مشترک است و بر هریک از آنها دلالت کند: مرد، پسر، دختر، اسب، گاو، باغ، درخت. رجوع به اسم جنس شود
لغت نامه دهخدا

اسم جمع

اسم جمع
اسم عام چون در صورت مفرد و در معنی جمع باشد آنرا ’اسم جمع’ نامند: دسته، رمه، گله، طایفه، لشکر، عسکر، خیل، فوج
لغت نامه دهخدا

اسم تام

اسم تام
در عربی آن اسم است که اسم دیگر را نصب دهد تا تمییز آن باشد. و تمامیت اسم به چهار چیز است: 1- تنوین چون: عندی رطل ٌ زیتاً. 2- نون تثنیه چون: منوان سمناً. 3- نون شبه جمع چون: عشرون درهماً. 4- اضافه چون: عندی ملاؤه عسلاً. اسمی که بتنوین یا نون تثنیه تمام شود، جایز است اضافه کردن آن چون: رطل ُ زیت و منوا سمن و همچنین است هرگاه به نون جمع تمام شود چون: اکرمین افعالاً و اکرمی افعال. (شرح عوامل جرجانی). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج 3 ص 715 شود
لغت نامه دهخدا