بلیتی که برای یک مسیر رفت یا برگشت باشد، یک طرفه، کاملاً، به طور کلی، برای مثال یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر / یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری (منوچهری - ۱۱۴) همه، همگی، سراسر مثلاً آن طرف خیابان را یکسره گل کاری کرده بودند، بدون توقف، بی وقفه مثلاً یکسره حرف می زد یکسره کردن: کنایه از کاری را سرانجام دادن و به آخر رساندنبلیتی که برای یک مسیر رفت یا برگشت باشد، یک طرفه، کاملاً، به طور کلی، برای مِثال یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر / یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری (منوچهری - ۱۱۴) همه، همگی، سراسر مثلاً آن طرف خیابان را یکسره گل کاری کرده بودند، بدون توقف، بی وقفه مثلاً یکسره حرف می زد یکسره کردن: کنایه از کاری را سرانجام دادن و به آخر رساندن