جدول جو
جدول جو

معنی ورسنگ

ورسنگ
پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، پاهنگ
تصویری از ورسنگ
تصویر ورسنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ورسنگ

پرسنگ

پرسنگ
سنگی که در یک کفه ترازو گذارند تا با کفه دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ
فرهنگ لغت هوشیار

خرسنگ

خرسنگ
سنگ بزرگ ناهموار و ناتراشیده، به ویژه سنگ عظیمی که در بناهای باستانی به کار رفته است، کنایه از مانع
خرسنگ
فرهنگ فارسی عمید

پرسنگ

پرسنگ
فرسنگ، واحدی برای اندازه گیری مسافت، تقریباً شش کیلومتر، فرسخ، فرزنگ، فرسنگ
پرسنگ
فرهنگ فارسی معین