معنی ورسنگ ورسنگ پارسنگ، سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، پاهنگ تصویر ورسنگ فرهنگ فارسی عمید
خرسنگ خرسنگ سنگ بزرگ ناهموار و ناتراشیده، به ویژه سنگ عظیمی که در بناهای باستانی به کار رفته است، کنایه از مانع فرهنگ فارسی عمید
پرسنگ پرسنگ فرسنگ، واحدی برای اندازه گیری مسافت، تقریباً شش کیلومتر، فرسخ، فرزنگ، فرسنگ فرهنگ فارسی معین