تملق. چاپلوسی. خوش آمدگوئی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر توقع آسایش از جهان داری مدار دست ز دست مزاج گوئی ها. صائب (از آنندراج). - مزاج گوئی کردن، برطبق میل شنونده گفتن بی اعتقاد به صحت گفتار خود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
مزاج گو. کسی که موافق مزاج کسی سخن گوید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کنایه از خوشامدگوی باشد. (برهان). خوش آمدگوی. (انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء). متملق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که بر حسب مزاج مخاطب حرف زند