معنی کسکن کسکن نوعی گرز که سرش را با زنجیر یا تسمه به دسته وصل می کردند، برای مثال یلان را نرم گشت از گرز گردن / نهاده سر به سینه همچو کسکن (وحشی - ۳۸۳) تصویر کسکن فرهنگ فارسی عمید
کسکن کسکن گرزی که سرش را با زنجیر یا تسمه بدسته نصب کنند پیازک پیازی: (یلان را گشته نرم از گرز گردن نهاده سر بسینه همچو کسکن)، (وحشی) فرهنگ لغت هوشیار
کسکن کسکن گرز. (ناظم الاطباء). گرزی که با زنجیر یا تسمه به دسته نصب کنند و درفارسی پیازک و پیازی گویند. (آنندراج) : یلان را گشته نرم از گرز گردن نهاده سر بسینه همچو کسکن. ملاوحشی (از آنندراج) لغت نامه دهخدا