معنی کاری کاری کسی که زیاد کار می کند یا خوب از عهدۀ کاری برمی آید، کارکن، فعّالکنایه از مؤثراثرگذار مثلاً تیر کاری، زخم کاریکنایه از جنگ جو، دلیر و جنگاورکنایه از نیکو، خوب تصویر کاری فرهنگ فارسی عمید