معنی فسرده تصویر فسرده فسرده افسرده، منجمد، یخ بسته، غمگین، کنایه از بی طراوت، پژمردهافسرده، منجمد، یخ بسته، غمگین، کنایه از بی طراوت، پژمرده فرهنگ فارسی عمید