جدول جو
جدول جو

معنی شوگاه

شوگاه
شوغا، چهاردیواری که شب ها گوسفندان را میان آن جا می دهند، جای خوابیدن گوسفندان در شب
تصویری از شوگاه
تصویر شوگاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شوگاه

شوگاه

شوگاه
محلی که شبها گاو و گوسفندان در آن بیتوته کنند غاریا چهار دیواری که شبها گله ها را در آن جا دهند
فرهنگ لغت هوشیار

شوگاه

شوگاه
شب گاه. محوطه ای باشد بجهت شب خوابیدن چهارپایان. (برهان). شوغا. شوغار. شوغاره. شوغاه. آغل: حَظیره، شوگاه اشتر. (مهذب الاسماء). الاستیصاد، شوگاه ساختن گوسفند را. (مصادر زوزنی، از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

شبگاه

شبگاه
شبانگاه هنگام شب، جایی که گوسفندان شب را در آن گذرانند شوگاه
شبگاه
فرهنگ لغت هوشیار

شوغاه

شوغاه
شوغا: بام مسیح و جای خردمندان این خاکدان طویله و شو غارش. (ناصر خسرو 209)
فرهنگ لغت هوشیار

دوگاه

دوگاه
اولین شعبه از شعب بیست و چهارگانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند
فرهنگ فارسی معین

شبگاه

شبگاه
شبانگاه، هنگام شب
جایی که گوسفندان هنگام شب در آن به سر می برند
شبگاه
فرهنگ فارسی عمید

چوگاه

چوگاه
دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، در 31 هزارگزی شمال دشتیاری، کنار راه مالروقصر قند به موج، 250 تن سکنه دارد، آب آن از باران و چاه، محصولش ذرت و حبوبات و لبنیات، شغل اهالی کشاورزی و گله داری، راهش مالرو است، ساکنینش از طایفۀ سردارزائی هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

دوگاه

دوگاه
نام نوایی از موسیقی. (ناظم الاطباء). شعبه مقام حسینی و آن مرکب است از دو نغمه. (غیاث) (آنندراج). اولین شعبه از شعب بیست و چهارگانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند. (فرهنگ فارسی معین) ، (اصطلاح شطرنج) خانه دوم شطرنج که برای ربودن یک مهره از آن دو خال باید. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شش گاه و یک گاه شود، کنایه باشد از دو جهان. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا