معنی سست - فرهنگ فارسی عمید
معنی سست
- سست
- فاقد استحکام لازم، بی دوام مثلاً دیوار سست، ضعیف، ناتوان، مقابل سخت، نرم و ملایم
تصویر سست
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سست
سست
- سست
- بی دوام، پایدار، ضعیف ناتوان، نرم، ملایم، تنبل، بی معنی، آهسته، کند
فرهنگ فارسی معین