جدول جو
جدول جو

معنی دمنده

دمنده
کسی که باد در چیزی بدمد، باد کننده، وزنده، کنایه از خروشنده، خشمگین، برای مثال بزد دست سهراب چون پیل مست / چو شیر دمنده ز جا دربجست (فردوسی - ۲/۱۸۲ حاشیه)، از دمیدن
تصویری از دمنده
تصویر دمنده
فرهنگ فارسی عمید