جدول جو
جدول جو

معنی خطیر

خطیر
بااهمیت، مهم، بسیار، پرخطر، خطرناک، دشوار، ارزشمند، بزرگ، عالی مقام
تصویری از خطیر
تصویر خطیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خطیر

خطیر

خطیر
دهی است از دهستان چانۀ بخش شوش شهرستان دزفول. واقع در 15هزارگزی باختر راه شوسۀ اهواز بدزفول. این ده در دشت واقع و با آب و هوای گرمسیری و250 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کرخه. و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت می باشد. و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

خطیر

خطیر
مصدر دیگر ’خطر’ و ’خطران’ است. (منتهی الارب). رجوع به خطر در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

خطیر

خطیر
بزرگ، خطرخیز، خطرزا، مخاطره آمیز، خطرناک، سخت، مهلک، وخیم، مهم، پراهمیت، دشوار، صعب، سخت، ارجمند، بزرگ، بلندمرتبه، شریف، مهم، صاحب منزلت، زیاد، بسیار، گزاف، عظیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد