جدول جو
جدول جو

معنی خشکنگبین

خشکنگبین
خشک انگبین، نوعی صمغ شیرین، عسلی که در کندو خشک شده باشد
تصویری از خشکنگبین
تصویر خشکنگبین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خشکنگبین

خشکنگبین

خشکنگبین
مَن ّ. (یادداشت بخط مؤلف) ، عسل خشک. خشکنجبین. خشک انگبین. رجوع به خشک انگبین شود
لغت نامه دهخدا

خشکنجبین

خشکنجبین
عسل یابس و آن را از کوهستانهای فارس آرند. بوئی دارویی دارد و در طب بکار است. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خشک انگبین شود
لغت نامه دهخدا

خشک انگبین

خشک انگبین
نوعی صمغ که در بعضی درختان فارس پدید آید، عسلی که در کندو خشک شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار

خشک انگبین

خشک انگبین
نوعی صمغ شیرین، عسلی که در کندو خشک شده باشد
خشک انگبین
فرهنگ فارسی عمید

سرکنگبین

سرکنگبین
شربتی که از جوشاندن ۱۷۵ جزء قند یا شکر در ۱۰۰ جزء سرکه درست می شود، سِکَنجَبین
سرکنگبین
فرهنگ فارسی عمید

خشک انگبین

خشک انگبین
شهد و عسلی که در خانه کبت خشک شده باشد. (ناظم الاطباء). شهد و عسلی را گویند که در خانه زنبور خشک شده باشد و آن را عسل خشک خوانند طبیعت آن گرم تر از عسل متعارف است. (برهان قاطع) (آنندراج) (از شرفنامۀ منیری). خشکنگبین. رجوع به خشکنگبین شود. خشک انگبین او انگبینی بود خشک و از او بوی دارو آید و از کوههای پارس خیزد و فعلش قوی تر که فعل این دگر انگبین و غذاش بیشتر که غذای او. (الابنیه فی حقایق الادویه)
لغت نامه دهخدا

سرکنگبین

سرکنگبین
از: سرکه + انگبین. سکنگبین. سکنجبین. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). سکنجبین و آن مرکبی باشد از سرکه و عسل، چه انگبین بمعنی عسل است. (برهان). سکنجبین، چه سِک بمعنی سرکه وانجبین معرب انگبین. (غیاث). مرکب است از سرکه و انگبین، یعنی عسل، و سکنجبین معرب آن است:
عاقبت سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود.
مولوی.
گو برو سرکنگبین شو از شکر.
مولوی
لغت نامه دهخدا

خشکجبین

خشکجبین
نوعی صمغ که در بعضی درختان فارس پدید آید، عسلی که در کندو خشک شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار