جدول جو
جدول جو

معنی خار مغیلان

خار مغیلان
درختچه ای خاردار که از آن صمغ عربی به دست می آید، مغیلان
تصویری از خار مغیلان
تصویر خار مغیلان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خار مغیلان

خار مغیلان

خار مغیلان
خار درخت ام غیلان که هندش کیگر گویند یعنی ببول. (آنندراج). ام غیلان، مغیلان، سَمر، طَلح رجوع به ام غیلان شود، قتاده. (منتهی الارب). حَسَک. (صراح اللغه) :
جمال کعبه چنان می کشاندم بنشاط
که خارهای مغیلان حریر می آید.
سعدی.
ای بادیۀ هجران تا عشق حرم باشد
عشاق نیندیشند از خار مغیلانت.
سعدی.
در بیابان گر بشوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور.
حافظ
لغت نامه دهخدا