معنی چهارهنگام - فرهنگ فارسی عمید
معنی چهارهنگام
- چهارهنگام
- چهارفصل، چهارفصل سال مثلاً بهار، تابستان، پاییز و زمستان، چهار وقت صبح، ظهر، عصر و شب
تصویر چهارهنگام
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چهارهنگام
چارهنگام
- چارهنگام
- چهارهنگام. چهارفصل. چارموسم. بهار و تابستان و پائیز و زمستان. فصول اربعه، چهار وقت صبح و ظهر و عصر و شب
لغت نامه دهخدا