بمعنی ناله و زاری کردن باشد. (برهان). بمعنی ناله و زاری. (انجمن آرا) (آنندراج). زاری و ناله کردن. (ناظم الاطباء). آه و ناله کردن. گریه و ندبه کردن. در چغزیدن هم آمده: در فنا جلوه شود فایدۀ هستیها پس نباید ز بلا گریه و در چغزیدن. مولوی (از انجمن آرا). ، بمعنی ترسیدن و واهمه نمودن هم آمده است. (برهان). ترسیدن و واهمه نمودن. (ناظم الاطباء). چغزیدن. بیم کردن. و رجوع به چغریدن و چغزیده شود، شکایت نمودن. (ناظم الاطباء) ، التفات کردن. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغریدن شود، فریاد کردن غوک. (ناظم الاطباء). بانگ کردن غوک. رجوع به چغز شود
بمعنی ترسیده و واهمه کرده و بیم برده باشد. (برهان). و رجوع به چغزیدن و چغریدن شود. ناله و زاری کرده: چند گردیده چو دولاب در این بحر عذاب سرفرو برده و چغزیده چو بوتیمارید. مولوی (از انجمن آرا). رجوع به چغزیدن شود. - درچغزیده،... از حضرت تو میطلبیم که ما را از این اوصاف نگاهداری و اوصاف حیات اهل بهشت دهی که ایشان شمه ای دارند از اوصاف تو که ما آوازهای ذرایر سوختۀ پرتوزۀ درچغزیدۀ برجوشیدۀ آن صفات حیوانیم. (معارف بهاء ولد چ فروزانفر ص 73)