معنی جفتک زدن جفتک زدن لگد انداختن ستور با هر دو پای خود، پریدن از جایی به جای دیگر درحالی که هر دو پا را به هم جفت کرده باشند، جهیدن با هر دو پا تصویر جفتک زدن فرهنگ فارسی عمید
دستک زدن دستک زدن دست بر دست زدن برای خواندن و طلب کردن کسی، آواز دادن بدو دست باصول مقابل پا کوفتن، مطرب سازنده سرود گوی خواننده، نادم پشیمان فرهنگ لغت هوشیار
جفت کردن جفت کردن زوج قرار دادن، چیزی را با چیزی دیگر برابر کردن، جفتگیری کردن بارور کردن چارپایان ماده را بوسیله چارپایان نر لقاح فرهنگ لغت هوشیار
پشتک زدن پشتک زدن حرکتی که ورزشکاران هنگام شنا کردن در آب یا در هوا انجام میدهند معلق زدن فرهنگ لغت هوشیار
جفت کردن جفت کردن دو چیز را با هم برابر ساختن مانند هم کردن، به هم پیوند دادن، دو حیوان نر و ماده را کنار هم قرار دادن برای جفت گیری فرهنگ فارسی عمید
کوتک زدن کوتک زدن کتک زدن، تنبیه کردن کسی را مورد ضرب (کتک) قرار دادن: (فنی را کتک سختی زدم) (یکی بود یکی نبود) فرهنگ لغت هوشیار