معنی جفاکار - فرهنگ فارسی عمید
معنی جفاکار
- جفاکار
- ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
تصویر جفاکار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جفاکار
جفاکار
- جفاکار
- بیدادگر، بی رحم، بی مهر، جفاجو، ستمگر، سنگدل، ظالم، غدار، نامهربان
متضاد: مهربان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
طلاکار
- طلاکار
- کسی که پیشه اش ساختن اشیای زرین، به کار بردن تارهای طلا در چیزی یا آب طلا دادن به چیزی است، آنچه نقش و نگارش از طلا باشد
فرهنگ فارسی عمید