جدول جو
جدول جو

معنی پوست گری

پوست گری
دباغی، پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات، دباغت، پیشۀ دباغ
تصویری از پوست گری
تصویر پوست گری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پوست گری

پوست ماری

پوست ماری
منسوب به پوست مار -1 برنگ یا بنازکی پوست مار (کفشپارچه)، نوعی پارچه سخت تنک و مانند پوست مار که زنان از آن چارقد میکردند
فرهنگ لغت هوشیار

پیوسته گری

پیوسته گری
پیوند کردن موافقت نمودن پیوندگری: برده رضوان ببهشت از پی پیوسته گری از تو هر فضله که انداختنه بستان پیرای. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار

کسوت گری

کسوت گری
ترزبانی ترجمانی، گزارشگری در این سروده نظامی خرد نامه ها را به لفظ دری ز یونان زبان کرد کسوت گری ترجمه
فرهنگ لغت هوشیار