معنی پل معلق - فرهنگ فارسی عمید
معنی پل معلق
پل معلق
پلی که پایه ندارد و در دو طرف آن دو آهن قوسی شکل قرار می دهند و سرهای آن ها را بر روی زمین یا بر روی کوه محکم می کنند و خود پل را به وسیلۀ میله های ضخیم به آن آهن ها آویزان می کنند
تصویر پل معلق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پل معلق
آب معلق
آب معلق
آسمان، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود، رنگ آبی آن رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است
فرهنگ فارسی عمید
اجل معلق
اجل معلق
مرگ ناگهانی: مثل اجل معلق. رجوع به امثال و حکم شود
لغت نامه دهخدا
آب معلق
آب معلق
مجازاً، آسمان: سنگ در این خاک مطبَّق نشان خاک بر این آب معلق فشان. نظامی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.