معنی پست - فرهنگ فارسی عمید
معنی پست
- پست پَست
- مقابل بلند، کوتاه، مقابل بالا، پایین، نشیب، خوار، زبون، فرومایه، بخیل، خسیس
پست شدن: خوار و ذلیل شدن، با خاک یکسان شدن، منهدم گشتن
پست شمردن: خوار و ذلیل پنداشتن، حقیر دانستن
پست کردن: پایین آوردن، فرود آوردن، پایمال کردن، خوار کردن، زبون کردن
پست گشتن: خوار و ذلیل شدن، با خاک یکسان شدن، منهدم گشتن، پست شدن مقابلِ بلند، کوتاه، مقابلِ بالا، پایین، نشیب، خوار، زبون، فرومایه، بخیل، خسیس
پَست شدن: خوار و ذلیل شدن، با خاک یکسان شدن، منهدم گشتن
پَست شمردن: خوار و ذلیل پنداشتن، حقیر دانستن
پَست کردن: پایین آوردن، فرود آوردن، پایمال کردن، خوار کردن، زبون کردن
پَست گشتن: خوار و ذلیل شدن، با خاک یکسان شدن، منهدم گشتن، پَست شدن
فرهنگ فارسی عمید