معنی باسدق - فرهنگ فارسی عمید
معنی باسدق
باسدق
باسلق، نوعی شیرینی که با نشاسته، شکر و مغز گردو به شکل لوله درست کرده و به نخ می کشند، فراته
تصویر باسدق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با باسدق
باسدق
باسدق
ترکی فراته میده نان خشکار را زمن ببری میده گردانی و تو میده خوری (سنایی)
فرهنگ لغت هوشیار
باسدق
باسدق
باسلق. کلمه ترکی است بمعنی شیرینی که از نشاسته و شیره یا شکر کنند بصورت لوله ای و در میان آن مغز گردکان نهند و بر ریسمانی کشند. (یادداشت مؤلف). فراته. مُلَبَّن. فلاتج. (یادداشت مؤلف). و رجوع به باسلق شود، خواب آلودگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
باسلق
باسلق
حلوائی که از نشاسته و شکر یا نشاسته و شیره انگور درست کنند و در میان جوز و یا بادام نهند و برشته کنند
فرهنگ لغت هوشیار
باسلق
باسلق
نوعی شیرینی که با نشاسته، شکر و مغز گردو به شکل لوله درست کرده و به نخ می کشند، باسدُق، فُراته
فرهنگ فارسی عمید
باسلق
باسلق
نوعی شیرینی که با نشاسته و شکر و مغز گردو به شکل لوله درست می کنند و به نخ می کشند
فرهنگ فارسی معین
باسلق
باسلق
یا باسدق. حلوایی که از نشاسته و شکر یا نشاسته و شیرۀ انگور کنند و در میانش جوز ویا بادام نهند و برشته کشند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به باسدق شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.