معنی انگیزیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی انگیزیدن
- انگیزیدن اَنگیزیدَن
- انگیختن، واداشتن، تحریک کردن، شوراندن، پدید آوردن، نقش برجسته ساختن، زنده کردن دوباره، جنباندن از جای، به جنبش آوردن، برجهانیدن، بلندکردن انگیختن، واداشتن، تحریک کردن، شوراندن، پدید آوردن، نقش برجسته ساختن، زنده کردن دوباره، جنباندن از جای، به جنبش آوردن، برجهانیدن، بلندکردن
تصویر انگیزیدن
فرهنگ فارسی عمید