معنی اتقیا - فرهنگ فارسی عمید
معنی اتقیا
- اتقیا
- تقی ها، پرهیزکاران، خداترسان، باتقوایان، جمع واژۀ تقی
تصویر اتقیا
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اتقیا
اتقوا
- اتقوا
- بپرهیزید امر حاضر (جمع مذکر) از اتقاء بپرهیزید: چون رسیدند آن نفر نزدیک او بانگ بر زد: هی کیاند اتقوا، (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
اشقیا
- اشقیا
- شقی ها، بدبخت ها، تیره بخت ها، سِتَمگَرها، ظالِم ها، بیدادگَرها، جَبّارها، سِتَمکارها، گُرداس ها، جائِرها، سِتَم کیش ها، ظُلم پیشِه ها، جَفا پیشِه ها، جمعِ واژۀ شقی
فرهنگ فارسی عمید
اتقیاء
- اتقیاء
- جَمعِ واژۀ تقی ّ. پرهیزکاران. ترس کاران: عالم عادل مؤید مظفّر منصور ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت کهف الفقراء ملاذالغرباء مربی الفضلاء محب الاتقیاء افتخار آل پارس فخرالدوله... (گلستان)
لغت نامه دهخدا
اتقا
- اتقا
- پارسایی، پرهیز کردن، ترسیدن، حذر کردن، خویشتن را نگاه داشتن، پرهیز، پرهیزکاری، ورع
فرهنگ لغت هوشیار