معنی ورانداز کردن ورانداز کردن وَراَنداز کَردَن دید زدن، اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن، برآورد کردن دید زدن، اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن، برآورد کردن تصویر ورانداز کردن فرهنگ فارسی عمید