جدول جو
جدول جو

معنی مورچه گیر

مورچه گیر
حشره ای با بدن دراز و باریک و چهار بال نازک شبیه سنجاقک
تصویری از مورچه گیر
تصویر مورچه گیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مورچه گیر

مورچه گیر

مورچه گیر
حشره ایست از راسته رگ بالان. شکل حشره بالغ کاملا شبیه سنجاقک است و دارای 4 بال میباشد ولی لارو این حشره دارای آرواره های بسیار قوی و پنس مانند است و در روی زمینهای خاکی یا شنی حفره قیف مانندی برای خود میسازد که دارای جدار بسیار صاف و لغزنده است و بهمین جهت بنام} طاس لغزنده {موسوم است. لارو مورچه گیر در ته قیف زیر خاکها مخفی است و اگر مورچه یا حشره دیگری در این حفره قیف مانند بیفتد بعلت جدار بسیار صاف و لغزنده ای که دارد نمیتواند خارج شود. در این موقع لارومورچه گیر مقداری خاک روی حشره محبوس میریزد و با آرواره های قوی خود او را میگیرد و بدرون لانه ای که در زیر خاک برای خود تعبیه کرده میبرد و مورد تغذیه قرار میدهد
فرهنگ لغت هوشیار

معرکه گیر

معرکه گیر
آنکه هنگامه بازی را گرم کند چون کشتی گیر و طاس باز و سگ باز و میمون باز و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار

معرکه گیر

معرکه گیر
کسی که با انجام کارهایی مانند ریسمان بازی و تردستی مردم را سرگرم می کند
فرهنگ فارسی معین

خورده گیر

خورده گیر
عیب گیرنده، سخن چین، اعتراض کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

معرکه گیر

معرکه گیر
آنکه هنگامۀ بازی را گرم کند چون کشتی گیر و طاس باز و سگ باز و میمون باز و مانند آن. (آنندراج). کشتی گیر و دیگر اهل بازی که در بازار مردم تماشایی را جمع کنند. (غیاث). ریسمان باز و شعبده باز. (ناظم الاطباء). هنگامه گیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معرکه گرفتن شود
لغت نامه دهخدا

مورچه پی

مورچه پی
ریش از بیخ زده. (ناظم الاطباء). مورچپه. مورچه په. شکلی از اشکال ریش. ریشی با مویهای کوتاه چون پای مورچه. ریش کوتاه و به اندازۀ پای مورچه بر گرد رخسار. ریش که اندکی برجای مانده و مازاد زده شده باشد. ریش کوتاه که همه موی آن به بالای پی موری باشد. (یادداشت مؤلف).
- مورچه پی زدن، چیدن ریش از بیخ. (ناظم الاطباء) (برهان). موی ریش را به بلندی پی مور بر رخسار باقی گذاردن و مازاد آن را به مقراض چیدن. چیدن موی ریش از بیخ به مقراض. (آنندراج). ماشین کردن ریش. با ماشین زدن ریش:
آورد به شکرلبش مورچه پی
جز مورچه پی زدن علاجیش نماند.
ظهوری ترشیزی.
و رجوع به مورچپه شود
لغت نامه دهخدا