معنی مزاج شناس - فرهنگ فارسی عمید
معنی مزاج شناس
- مزاج شناس
- آنکه به مزاج و طبیعت و اخلاق دیگران آشنا باشد، مزاج دان، برای مثال انجم چرخ را مزاج شناس / طبع ها را به هم گرفته قیاس (نظامی۴ - ۶۵۸)
تصویر مزاج شناس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مزاج شناس
مزاج شناس
- مزاج شناس
- شناسنده مزاج عالم طبایع: انجم چرخ را مزاج شناس طبعها را بهم گرفته قیاس. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
مزاج شناس
- مزاج شناس
- شناسندۀ مزاج. عالم طبایع:
انجم چرخ را مزاج شناس
طبعها را بهم گرفته قیاس.
نظامی (هفت پیکر چ ارمغان ص 218)
لغت نامه دهخدا
مزاج شناسی
- مزاج شناسی
- شناختن مزاج. علم طبایع. رجوع به مزاج شود
لغت نامه دهخدا