ابریق. لولئین. لولهنگ. لولین. لولهین. لولنگ. آفتابۀ لوله دار که بیشتر مصرفش آبخانه است. اگرچه ظاهر آن است که لولین به یک یاء بر وزن روئین باشد مرکب از لوله و ’ین’ که کلمه نسبت است و لوله چیزی است مخروطی شکل که با ظرف وصل کنند و آن را نایژه به نون نیز خوانند. (آنندراج) : ساقی قدح ماء معین تو کجاست آن آینۀ خدای بین تو کجاست خواهم که طهارتی دهم باطن را آن لوله شکست لولیین تو کجاست. داعی انجدانی (از آنندراج)
لولهنگ. لولنگ. ابریق. ظرفی سفالین با لوله ای برای طهارت (شاید از لوله و ئین، یعنی دارای لوله). - لولهین کسی آب گرفتن یا بسیار آب گرفتن، کنایه است از غنی بودن و معتبر بودن او. بسیار بودن مال او. دارا بودن. متمول بودن. - امثال: لولهین و آفتابه یک کار کنند اما در گرو گذاردن قدر هر یک معلوم شود