جدول جو
جدول جو

معنی گرگ آشتی

گرگ آشتی
آشتی ظاهری که دل های طرفین در باطن بر کینه و دشمنی باشد، صلح و سازش از روی مکر و نفاق
تصویری از گرگ آشتی
تصویر گرگ آشتی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرگ آشتی

گرگ آشتی

گرگ آشتی
آشتی ظاهری که در باطن دلهای طرفین بر دشمنی باقی باشد صلح بنفاق و مکر و فریب: قورچی باشی که مرد خیر اندیشی بود در مقام اصلاح درآمده میانه ایشان گرگ آشتی واقع شد
فرهنگ لغت هوشیار

گرگ آشتی

گرگ آشتی
آشتی ظاهری که در باطن دل های طرفین بر دشمنی باقی باشد، صلح به نفاق و مکر و فریب
گرگ آشتی
فرهنگ فارسی معین

گرگ آشتی

گرگ آشتی
صلح به نفاق ومکر و حیله و فریب. (برهان). کنایه از صلح به نفاق و آشنایی به نفاق. (آنندراج). بنابر مصلحت خود بطریق فریب بظاهر با دشمن صلح کردن. (غیاث) : صواب آن است که گرگ آشتی کنیم و بازگردیم که نباید خطائی افتد. (تاریخ بیهقی). امروز نماز دیگر گفت که رسولی فرستد و به این قوم گرگ آشتی کند. (تاریخ بیهقی).
نادیدن او همی مرا بگزاید
گرگ آشتئی کنیم تا چون آید.
فرخی.
این غارت جان چیست خود این جنگ تو با کیست
گرگ آشتئی کن مکن این گرگ ربائی.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 444).
روز و شب گرگ آشتی کردند و اینک مهر و ماه
بر شه یوسف رخ مصر آستان افشانده اند.
خاقانی (دیوان ص 116).
گر تو ز گناه من خبر داشتئی
چون گرگ عزیز مصر پنداشتئی
من گرگ عزیز مصرم ای صدر بکن
با گرگ عزیز مصر گرگ آشتئی.
عزالدین اصفهانی (مستوفی ممالک سلطان سنجر).
گر زانکه تو تخم کینه کم کاشتئی
در جنگ نصیب صلح بگذاشتئی
اکنون که زمانه پایدار است مرا
بی بهره نماندتی ز گرگ آشتئی.
قوام الدین ابوالقاسم (وزیر سنجر در جواب عزالدین مستوفی اصفهانی).
باد که با خاک به گرگ آشتی است
ایمن ازین راه ز ناداشتی است.
نظامی.
امان که یافت از گرگ دغل باز
که با روبه کند گرگ آشتی باز.
عطار.
با تو گر این سگ کند عزم به گرگ آشتی
بازی برمیدهد تا کندت خوک بند.
عطار.
چکند بره با حمایت تو
گرگ آشتی سگ شبان را.
سیف اسفرنگ.
ای صبا درد دل یوسف مگو یعقوب را
آشتی کردند یارانش ولی گرگ آشتی.
آصفی.
گرگ آشتی لطف عتاب آشنای او
این آن عنایت است که یکرو نمیکند.
شفائی.
از دل برون نکرد خیال جفا هنوز
گرگ آشتی است یوسف ما را به ما هنوز.
سلیم.
پیراهن یعقوب اگر صلح کند
گرگ آشتی نکرده را جنگی نیست.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گرگ آبی

گرگ آبی
ده کوچکی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 5000گزی شمال خاوری کامیاران و 30000گزی مامی. دارای 40 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا