جدول جو
جدول جو

معنی کمپلکس

کمپلکس
عقده، امیال سرکوب شده که عوارض آن در زندگی فرد ظاهر می شود، دشمنی، کینه، ناراحتی، درد دل، امر پیچیده و دشوار، موضوع لاینحل، گره، پیوند
تصویری از کمپلکس
تصویر کمپلکس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کمپلکس

دوپلکس

دوپلکس
ژزف فرانسوا (مارکی). از مدیران لایق و فعال فرانسوی در مستعمرات فرانسه در هند (متولد 1697 و متوفای 1763 میلادی) شهرت او به سبب خوب اداره کردن کمپانیهای هند و فرانسه و توسعۀ آنهاست به طوری که در 1754 میلادی وسعت اراضی که تحت الحمایۀ او شده بودند بیش از دو برابر خاک فرانسه بود. و 30 میلیون جمعیت داشت اما ادامۀ کار و سیاست او با مخالفت کمپانی ها و دولت انگلیس مواجه گردید و لوئی پانزدهم او را از هند احضار کرد. (1754 میلادی) و وی پس از 10 سال در نهایت فقر بدرود زندگی گفت. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

امپکس

امپکس
دستگاه یا سیستم ضبط مغناطیسی تصویر (در اصل نام تجارتی است)
امپکس
فرهنگ فارسی معین

کمپرس

کمپرس
تکه پارچه خیسی که روی قسمت زخم شده یا ملتهب بیمار می گذارند
کمپرس
فرهنگ فارسی معین

کمپرس

کمپرس
پارچه ای که برای تسکین درد یا قطع خونریزی روی عضوی از بدن گذاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید