جدول جو
جدول جو

معنی قلم کشیدن

قلم کشیدن
کنایه از خط کشیدن، خط زدن، حذف کردن، نادیده گرفتن، بی توجهی کردن
تصویری از قلم کشیدن
تصویر قلم کشیدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قلم کشیدن

قدم کشیدن

قدم کشیدن
باز ماندن پای کشیدن قدم گشادن راه رفتن، بازماندن از رفتار
قدم کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

قدم کشیدن

قدم کشیدن
قدم گشادن. کنایه از راه رفتن، بازماندن از رفتار. (آنندراج) :
چو مور خسته از آن میکشم قدم از راه
که توشه ای بجز از ضعف نیست در کمرم.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).
ز رستاق هذیان قدم میکشم
به شهر بلاغت گذر میکنم.
ملافوقی (از آنندراج).
رجوع به قدم گشادن شود
لغت نامه دهخدا