جدول جو
جدول جو

معنی فوح

فوح
دمیدن، وزیدن باد، پف کردن و باد کردن در چیزی، روییدن و سر از خاک درآوردن گیاه، طلوع کردن، سر زدن آفتاب، پدیدار گشتن، خروشیدن، خود را پرباد کردن
تصویری از فوح
تصویر فوح
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فوح

فوح

فوح
دمیدن بوی خوش، جوشیدن دیگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خون برآوردن زخم، فراخ شدن تاراج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا