معنی فریاد برداشتن فریاد برداشتن آواز بلند برآوردن، بانگ کردن، فریاد کردن، فریاد برآوردن تصویر فریاد برداشتن فرهنگ فارسی عمید
فریاد برداشتن فریاد برداشتن بانگ کردن آواز بلند برآوردن: خطیبی کریه الصورت مر خویشتن را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی فرهنگ لغت هوشیار
فریاد داشتن فریاد داشتن فریاد برآوردن. ناله داشتن: ولیکن با چنین داغ جگرسوز نمی شاید که فریادی ندارند. سعدی. فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را. سعدی لغت نامه دهخدا