معنی طابخ طابخ آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، مطبخی، پزنده، خورشگر، طبّاخ، خوٰالیگر، باورچیتب شدید، تب تند تصویر طابخ فرهنگ فارسی عمید
طابخ طابخ تب سخت گرم. (منتهی الارب) (دهار) (بحر الجواهر). تب تُند، طبّاخ. آشپز. دیگ پز. خوالیگر. مطبخی لغت نامه دهخدا
طباخ طباخ آشپَز، آنکه کارش پختن خوراک است، خُورِشگَر، طابِخ، مَطبَخی، باوَرچی، پَزَندِه، خوٰالیگَر فرهنگ فارسی عمید