سکندری خوردن، لغزیدن، به سر در آمدن، ترسیدن، افتادن برای مثال چو از سرکشی کرد هر سو نگاه / شکوخید و افتاد بر خاک راه (آغاجی - شاعران بی دیوان - ۱۹۶)،سکندری خوردن، لغزیدن، به سر در آمدن، ترسیدن، افتادن برای مِثال چو از سرکشی کرد هر سو نگاه / شکوخید و افتاد بر خاک راه (آغاجی - شاعران بی دیوان - ۱۹۶)،