جدول جو
جدول جو

معنی شبیبی

شبیبی
شوکران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، دورس، تفت، بیخ تفت، تودریون، شیکران
تصویری از شبیبی
تصویر شبیبی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شبیبی

شبیبی

شبیبی
نام گیاهی است که آن را بیخ شوکران یا سیکران و شیکران گویند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع شود به شوکران
لغت نامه دهخدا

شبیبی

شبیبی
ابوسعید، احمد بن شبیب. به گفتۀ ثعالبی در یتیمهالدهر: فرد خوارزم و مایۀ فخر آن. جامع ادب و قلم و شمشیر و زبان و نیزه و کتاب و سپاه بود و چون دو دولت سامانی و بویهی را درک کرد وی را صاحب الجیشین و شیخ الدولتین نامیده اند. ابوبکر خوارزمی ثعالبی را حکایت کرده است که شبیبی در دوران جوانی شعر متکلف میساخت ولی پس از معاشرت با ادیبان طبع شعراو لطیف گشته است. مؤلف یتیمه قطعاتی نیز از اشعاراو را ذکر میکند. (یتیمهالدهر ثعالبی ج 4 ص 154)
حسن بن احمد بن حسن بن علی شبیبی آنسی ذماری در سال 1107 هجری قمری در قریۀ ذی حود به دنیا آمد و در شهر صنعاء تحصیل نمود و در شهر تعز مسند قضاء یافت و در سال 1169 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 198)
جواد بن محمد بن شبیب بن ابراهیم بن صقرالبطائحی النجفی البغدادی دانشمند شاعر ادیب لغوی در سال 1281 هجری قمری در بغداد به دنیا آمد و در 1363 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 168)
لغت نامه دهخدا

حبیبی

حبیبی
منسوب به حُبیب، بطنی از بنی عامر بن لوئی است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا

حبیبی

حبیبی
نام شاعری عثمانی است. وی اصلاً ایرانی و در دورۀ سلطان بایزیدخان ثانی به اسلامبول رفته و به زمان یاورسلطان سلیم خان وفات کرده است. او عالم متفننی بوده وسیاحت های بسیار کرده، و شیوۀ ایرانی داشت. اشعار او عاشقانه و صاحب سبکی خاص است و بیت ذیل از اوست:
گر سنکچون ایتمیم چاک ای گل نازک بدن
قبرم اولسون اول قبا اگنمده، پیراهن کفن.
(قاموس اعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

طبیبی

طبیبی
یکی از شعرای عثمانی و از اهالی فلبه است. پیشه اش طبابت بوده و در قرن دهم هجری میزیسته است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

زبیبی

زبیبی
در نسبت به زبیبیه (محله ای در بغداد) زبیبی گویند. و لقب بعضی از محدثان است. رجوع به منتهی الارب و تاج العروس شود
لغت نامه دهخدا