جدول جو
جدول جو

معنی سکندری خوردن

سکندری خوردن
با سر افتادن به زمین در اثر گیر کردن پا به چیزی هنگام راه رفتن یا دویدن
تصویری از سکندری خوردن
تصویر سکندری خوردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سکندری خوردن

سکندری خوردن

سکندری خوردن
بسر درآمدن چه سکندر بزبان رومی سر را گویند. (غیاث) :
نصیب قسمت من کرد جوهری اسبی
که نیست روزی او جز سکندری خوردن.
جوهری (از آنندراج).
رجوع به سکندر خوردن شود
لغت نامه دهخدا

سکندر خوردن

سکندر خوردن
پیش پا خوردن اسب و سر در آمدن و جز آن در رفتار. (آنندراج). بسر درآمدن ستور هنگام رفتن. (ناظم الاطباء). پیش پا خوردن اسب. (مجموعه مترادفات ص 215) :
سکندر خوران بادپای حیات
بدست تزلزل عنان ثبات.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا