معنی سفیدبخت - فرهنگ فارسی عمید
معنی سفیدبخت
- سفیدبخت
- خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، خجسته، شادبخت، فرخنده طالع، بلندبخت، اقبالمند، نکوبخت، سعید، ایمن، خجسته فال، نیکوبخت، بختیار، صاحب اقبال، نیک اختر، فرّخ فال، فرخنده بخت، مستسعد، خجسته طالع، صاحب دولت، مقبل، خوش طالع، طالع مند، بلنداقبال، جوان بخت
تصویر سفیدبخت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سفیدبخت
سفیدبخت
- سفیدبخت
- خوش نصیب و نیک بخت. (غیاث) (آنندراج). در تداول زنان، آنکه شوی او را سخت دوست دارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سفید بخت
- سفید بخت
- خوشبخت خوش اقبال نیکبخت. مقابل سیاه بخت بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
سفیدبختی
- سفیدبختی
- سپیدبختی. خوشبختی. خوش اقبالی. نیکبختی، مقابل سیاه بختی، بدبختی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا