جدول جو
جدول جو

معنی راه انداز

راه انداز
وسیله، کلید یا برنامه ای که دستگاهی را به راه می اندازد
تصویری از راه انداز
تصویر راه انداز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با راه انداز

راه انداز

راه انداز
(کلید راه انداز) در هواپیمای باتری دار پس از آنکه کلید برق وصل شد از کلید راه انداز استفاده می کنند و آن دستگاهی است مرکب از چند چرخ دنده و یک دینام که بطور مصنوعی گردش میکند و پس از دور برداشتن بوسیله کلید دیگر موسوم به) درگیر (دستگاه راه انداز را بموتور وصل میکنند و بدین وسیله موتور روشن میشود
فرهنگ لغت هوشیار

پای انداز

پای انداز
پارچه ای که برای احترام به زیر پای بزرگان پهن کنند
پای انداز
فرهنگ لغت هوشیار

بار انداز

بار انداز
قسمتی از ساحل یا بندرگاه یا منزلی که چاروا داران یا کشتی ها و یا دیگر وسایل حمل و نقل مال التجاره و بار خود را از ستور فرو گیرند، محل تخلیه بار
فرهنگ لغت هوشیار

راه انجام

راه انجام
اسباب سفر (عموما)، مرکب سواری مرکوب (خصوصا)، قاصد پیک
راه انجام
فرهنگ لغت هوشیار

رعد انداز

رعد انداز
توف انداز مامور پرتاب رعد:) رعد اندازان رعداندازی در گرفته (ظفر نامه یزدی)
فرهنگ لغت هوشیار

خاک انداز

خاک انداز
بیلچه ای دارای دسته کوتاه که از حلب آهن مس و نقره سازند و بدان خاکروبه و خاکستر و غیره بدور اندازند، سنگ انداز برج و قلعه و حصار، ساحر جادوگر، آنچه که در آن خاک ریزند خاکریز، پارچه ای که دور سایبان و شامیانه کشند
فرهنگ لغت هوشیار

خار انداز

خار انداز
نوعی خارپشت که خارهای خود را مانند تیر اندازد قنفذ
خار انداز
فرهنگ لغت هوشیار