معنی راست کیش
- راست کیش
- کسی که از روی راستی و درستی به کیش و مذهب خود پای بند است، آنکه عقیدۀ مذهبی راست و درست دارد، راست دین
واژههای مرتبط با راست کیش
راست کیش
- راست کیش
- خوش اعتقاد، درست عقیده، آنکه از روی راستی و درستی پای بند دیانتی است، آنکه معتقدات مذهبی درست و مستقیم و محکمی دارد:
فرازش نباید کشیدن به پیش
چنین گفت مان موبد راست کیش،
دقیقی،
و رجوع به راست دین شود
ارادت کیش
- ارادت کیش
- سر سپار ارادت پیشه
راست کوک
- راست کوک
- کوک آلات موسیقی متناسب با صدای مرد (بم)، مقابل چپ کوک
راست بین
- راست بین
- حقیقت بین
راست روش
- راست روش
- مقابلِ کج رفتار، راست رفتار، آنکه به راه راست می رود و منحرف نمی شود، مقابلِ کج روش، کسی که روش راست و درست دارد
راست کار
- راست کار
- دُرُستکار، کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، پاک دَست، دُرُست کِردار، صَحیحُ العَمَل،
برای مِثال خواهی که رستگار شوی راست کار باش / تا عیب جوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲ - ۶۸۰)
راست بین
- راست بین
- مقابلِ کجبین، کسی که چشمش راست و درست می بیند، مقابلِ خطابین، آنکه حقیقت را می بیند، طرف دار حق و حقیقت، حقیقت بین
ماست کشی
- ماست کشی
- عمل وشغل ماست کش
راست بین
- راست بین
- حقیقت بین
