جدول جو
جدول جو

معنی دیرجنب

دیرجنب
دیرجنبنده، آنکه دیر از جا برخیزد، آنکه به کندی حرکت کند
تصویری از دیرجنب
تصویر دیرجنب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دیرجنب

دیرجنب

دیرجنب
که دیر جنبد. که سریع الحرکه نباشد. کندحرکت. آنکه در شروع بکار کاهلی کند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

دیرجنبش

دیرجنبش
که دیر حرکت کند. کند حرکت. دیر جُنب:
دو پره چو پرگار مرکز نورد
یکی دیرجنبش یکی زودگرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا