معنی دعوتگر - فرهنگ فارسی عمید
معنی دعوتگر
- دعوتگر
- کسی که دیگری را به جشن و مهمانی یا برای کاری فرا می خواند، دعوت کننده
تصویر دعوتگر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با دعوتگر
دعوتگر
- دعوتگر
- دعوت کننده. داعی. خواهنده. طلب کننده، تبلیغ کننده:
خویشتن دعوتگر روحانیان خوانم به سحر
کمترین دودافکن هر دوده ام چون بنگرم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
دعوتگه
- دعوتگه
- محل دعوت. جای دعوت:
تا درت بینم به دیگر جای نفرستم ثنا
کز درت دعوتگه روح مطهر ساختند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
دواتگر
- دواتگر
- کسی که دوات میسازد دویت گر، کسی که سماور سینی و ظروف دیگر سازد، کسی که اشیا فلزی را لحیم کند
فرهنگ لغت هوشیار