جدول جو
جدول جو

معنی درزی گری

درزی گری
خیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطت، دوزندگی
حرفۀ خیاط
تصویری از درزی گری
تصویر درزی گری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با درزی گری

درزیگری

درزیگری
شغل خیاط. خیاطی. دوخت. (ناظم الاطباء). خیاطت. جامه دوزی. حَوْص. خیط. (از منتهی الارب). درزنگری. شغل درزی. و نیز محتمل است که صورت دگرگون شدۀ درزنگری باشد. رجوع به درزنگری شود. (یادداشت لغتنامه) : از پس آدم نخستین کسی که قلم بر کاغذ نهاد او بود و دبیری و درزیگری دانست کردن و نخستین کسی که جامه دوخت و درزیگری نهاد وی بود (ادریس) . (ترجمه طبری بلعمی).
- درزیگری کردن، دوختن. خیاطی کردن. (ناظم الاطباء). خیاطت
لغت نامه دهخدا