معنی خیاشیم
- خیاشیم
- خیشوم ها، مجراها یا قسمتهای درونی بینی، جمع واژۀ خیشوم
واژههای مرتبط با خیاشیم
خیاشیم
- خیاشیم
- جَمعِ واژۀ خَیشوم و آن پرده های بینی و بن بینی است. (ناظم الاطباء) ، غضروفها که میان بینی و دماغ و رگهای درون بینی می باشد. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). غضاریفی در اقصای بینی: و از بساتین انس صدور و حظایر قدس قلوب نسیم عرف آن بخیاشیم میرسد. (تاریخ بیهق ص 9).
- خیاشیم الجبال، دماغه های کوه. (منتهی الارب) (ازتاج العروس) (از لسان العرب)
خذاریم
- خذاریم
- کهنه و پاره پاره
خراطیم
- خراطیم
- جمع خرطوم، بمعنی بینی فیل
خواجیم
- خواجیم
- خواجه برگ سرور
خواتیم
- خواتیم
- جمع خاتمه، پایان ها، جمع خاتم، انگشتری ها
خیاطیه
- خیاطیه
- گروهی از خرد گرایان (معتزله) پیروان ابوالحسین بن الخیاط
خراطیم
- خراطیم
- خرطوم ها، بینی های بلند، جمعِ واژۀ خرطوم
حیازیم
- حیازیم
- حیزوم ها، جایی از سینه و کمر ستور که تنگ را در آنجا می بندند
خراطیم
- خراطیم
- جمع خرطوم، مجازاً به معنی بزرگان، مهتران
