جدول جو
جدول جو

معنی خرده پا

خرده پا
ویژگی کاسب کم بضاعت، دوره گرد و کم مایه، کم درآمد، نوپا
تصویری از خرده پا
تصویر خرده پا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خرده پا

خرده پا

خرده پا
آنکه سرمایه کم دارد. فقیر. کم بضاعت. تنگ سرمایه. مردم کم بضاعت از رعایا. (یادداشت بخط مؤلف) ، آنکه بکارهای کوچک بپردازد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خرده پز

خرده پز
نانوائی که نانهای خود را بتعداد معین پزد و به افراد فروشد. آنکه عمده پز نیست. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خرده ها

خرده ها
کُسور. اعداد غیرکامل (اصطلاح اهل حساب). (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خورده پا

خورده پا
ضعیف. فقیر. گروهی از مردم که کفاف زندگی روزمره را بسختی دارند. خرده پا
لغت نامه دهخدا

خرده کار

خرده کار
آنکه در کار و هنر خویش دقیق و باریک بین است زیبا کار
خرده کار
فرهنگ لغت هوشیار