معنی پوش - فرهنگ فارسی عمید
معنی پوش
- پوش
- پوشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پوشاننده مثلاً جرم پوش، خطاپوش،
پسوند متصل به واژه به معنای پوشنده مثلاً آهن پوش، سبزپوش، سفیدپوش، سیاه پوش،
پوشش، پوشاک، جامه، چادر بزرگ، خرگاه، سراپرده، پرده، زره، جوشن
درختی با برگ های شبیه برگ حنا و تخم های زرد رنگ شبیه شاهدانه که برگ آن مصرف دارویی دارد
پوش کردن: پنهان کردن، ذخیره نهادن
تصویر پوش
فرهنگ فارسی عمید